از هرچی عاشق بدم میاد

سلام بعد از کلی وقت من دوباره up ‎‏ شدم دوست جوونا من وبلاگم خیلی توش غم به درخواست شما میخوام ی وب جدید بزنم منتظرش باشید،خیلی دوستون دارم چون واقعا بهم کمک کردین که دیگه به گذشتم فک نکنم .مرسی
نوشته شده در سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:37 توسط نگار شنگول| |

زندگی تنها عبور نفس ها نیس ،لحظه هاییست که به یاد عزیزانمان میگذرد
نوشته شده در پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:,ساعت 23:24 توسط نگار شنگول| |

نوشته شده در پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:,ساعت 18:57 توسط نگار شنگول| |

نوشته شده در پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:,ساعت 18:10 توسط نگار شنگول| |

نوشته شده در پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:,ساعت 18:7 توسط نگار شنگول| |

نوشته شده در پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:,ساعت 12:42 توسط نگار شنگول| |

نوشته شده در پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:,ساعت 12:19 توسط نگار شنگول| |

ارزو میکنم که دیگه شمارشو تو گوشیم نبینم دیگه حالم از هسهش بهم میخوره هی بهم میگه سوئتفاهم شده ولی دیگه برام مهم نیس حتی چندبارم دوساش بهم زنگیدن که بکن اون شماره هایی که تو گوشیش بوده شماره ی دوسای اونا بوده.ولی من نمیفهمم اگه اونا دوس دخترای دوستاش بودن بس تو گوشیه اون چیکار میکرده.

در هر حال دیگه دوسش ندارم

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:32 توسط نگار شنگول| |

دوباره نمی خوام چشای خیسم کسی ببینه

یه عمر حال روز من همینه کسی به پای گریه هام نمی شینه

بازم دلم گرفتو گریه کردم بازم به گریه هام میخندم

بازم صدای گریم همه شنیدن همه به گریه هام میخندن

 

دوباره یه گوشه میشینمو واسه دلم می خونم

هنوز تو هنوز تو حسرت  یه هم زبونم  ولی نمیشه اینو می دونم

دوباره نمی خوام چشای خیسمو کسی ببینه

یه عمر حال روز من همینه کسی به پای گریه هام نمیشینه

 

بازم دوباره دلم گرفته

دوباره شعرام بوی غم گرفته

کسی نفهمید غمم چی بوده

دلیل یک عمر ماتمم چی بوده

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:28 توسط نگار شنگول| |

بدترین فریب عاشق شدنه

چون خودت رو به چیزی متعلق میکنی که

 یک روزی از دستت میره

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 11:48 توسط نگار شنگول| |

هنوزم تو چشام نگاه میکنه و میگه اشتباه شده ولی دیگه برام مهم نیسو هیچ حسی دیگه بهش ندارم

گفته بودم بی تو هرگز

بی تو خواهم مرد روزی

تو رفتی و.........

مرا ببخش اگه هنوز زنده ام!

پس از تو تیره شد تموم روزگارم

و گریه کرد اسمان به حالو روز زار من

تمام هستی ام خراب شد 

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 11:41 توسط نگار شنگول| |

منو سعید باهم دوس بودیمو همدیگرو واقعا دوس داشتیم و برای شادیه هم هرکاری میکردیم

من از چه فرستایی که تو زندگیم بیش اومده بود گذشته بودم فقط به خاطر اون

 

منو اون همدیگرو واقعا دوس داشتیم برا هم هرکاری میکردیم تا اینکه......

 

 

اون جا زدو رفت با یکی دیگه

 

دوستیه ۳ سالمونو خراب کرد و به روی خودشم نمی اوورد

 

تا اینکه خودم ی روز تو گوشیش اسمه چند نفرو دیدم

 

انگار تموم پلای پشته سرمو خراب کرده بودن

 

چه ارزوهایی باهم داشتیم چه نقشه هایی باهم کشیده بودیم

 

اصلا باورم نمیشد اون سعیدی که بهم میگف دوست دارم زندگیمو به پات میدم همچین کاری کرده باشه

 

اون خاس توجیهم کنه ولی دیگه برام مهم نبود هیچییییییییی

 

خدا میدووونه چقد گریه کردم  از چه فرستهیی که پیش میومد تو زندگیم گذشتم فقط به خاطر اووون

 

هلان که دارم اینو مینویسم خدا میدونه چه حالی دارم....

 

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 11:19 توسط نگار شنگول| |

سلام به همه ی کسانی که این وبلاگو میبینن

میخوام تو این وبلاگ شکستی که خوردمو براتوون بگم و به خاطر اینه که دیگه از هرچی عاشق بدم میاد

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 11:6 توسط نگار شنگول| |


Power By: LoxBlog.Com